جدول جو
جدول جو

معنی باغ معیر - جستجوی لغت در جدول جو

باغ معیر
(غِ مُ عَیْ یِ)
نام باغی در مغرب تهران میان سید نصرالدین و میدان محمدیه (اعدام) متعلق به خاندان معیرالممالک. (از مجلۀ اطلاعات ماهانه، شمارۀ 98ص 8). آنجا آب انباری و مدرسه ای نیز باین نام هست
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
قریه ای است در شش فرسنگی جنوبی شهر خفر. (فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان کوکان بخش خفر شهرستان جهرم که در 16 هزارگزی باختر باب انار و 20 هزارگزی باختر راه شوسۀ شیراز به جهرم در جلگه واقع است. ناحیه ای است گرمسیر و دارای 278 تن سکنه، آب آنجا از چشمه و رود خانه قره آغاج تأمین میشود و محصول عمده آن برنج و غلات و خرما و مرکبات و شغل مردمش زراعت و باغداری و راهش فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز که در 74هزارگزی خاور زرقان و یک هزارگزی راه فرعی ارسنجان به کربال در جلگه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 56 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و چغندر و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
یکی از دیه های الجبل (قم). (تاریخ قم ص 136)
لغت نامه دهخدا
نام آبادی ازطسوج ساوه از طسوج جبل (قم) . (تاریخ قم ص 118)
لغت نامه دهخدا
(غِ مِلْ لی)
نام باغی که در محل قدیم میدان مشق در مرکز تهران تأسیس یافت و گردش گاه عمومی بود. اما در سالهای اخیر آنرا برای ایجاد ساختمانهای شهربانی کل کشور و وزارت امورخارجه و موزۀ ایران باستان و چند ساختمان دیگر تقسیم کردند و از صورت باغ خارج ساختند. هنوز سر در باغ مذکور که شبانگاهان در آنجا نقاره کوفته میشد باقی مانده است
لغت نامه دهخدا
(غِ مِلْ لی)
نامی که به گردشگاههای عمومی مراکز شهرها که معمولاً توسط شهرداری ها تأسیس و اداره میشود دهند. پارک شهر. تفرجگاههای عامه در شهر
لغت نامه دهخدا
(غِ مِ)
از آثار دورۀ صفوی در شهر اسپاهان است
لغت نامه دهخدا
(بِ تُ مِعْ یَ)
داهیه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(غِ جَ فَ)
نام محلی از طسوج لنجرود. قم (تاریخ قم صفحه 113)
لغت نامه دهخدا
(غِ مِ)
دهی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت که در 23 هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 2 هزارگزی جنوب مالرو مسکون به کروک واقع است و 6 تن سکنه دارد. مزارع کهورآباد و کنارستان جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غِ مَ)
باغی بوده است به بردسیر کرمان، در سمط العلی از آن باغ نام برده است: در باغ مشیز حجاج سلطان را روزی در بارگاه ترکان خاتون شراب تمام دریافت... و رجوع به حاشیۀ تاریخ کرمان وزیری ص 156 شود
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
دهی است از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده که در 93 هزارگزی جنوب خاور سوریان نزدیک راه عمومی بوانات به نی ریز واقع است و 45 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 30 هزارگزی شمال باختری الیگودرز بر کنار راه مالرو کاغه به ازنا در جلگه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 161 تن سکنه، آب آنجا از قنات و چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و چغندر و پنبه و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیبافی و راهش اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بحرآسمان بخش ساردوئیه که در 20 هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به بافت واقع است و8 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غِ شُ عَ)
نام یکی از دیه های الجبل (قم) . (تاریخ قم ص 136)
نام محلی از طسوج لنجرود (قم) . (تاریخ قم ص 113)
لغت نامه دهخدا
(غِ وَ)
باغی بوده است در اول حدغور از جانب هرات: منزل نخستین باشان بود و دیگر خیسار ودیگر بریان و آنجا دو روز ببود تا لشکر بتمامی در رسید پس از آنجا به پاررفت و دو روز ببود و از آنجا به چشت رفت واز آنجا بباغ وزیر، بیرون. و آن رباط اول حدغور است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 110 و چ غنی و فیاض ص 115)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان صوفیان بخش شبستر شهرستان تبریز که در 7 هزارگزی باختر شبستر و 4 هزارگزی شوسه و راه آهن مرند به تبریز واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 197 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ده کوچکی است از دهستان دلفارد بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت که در 70 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و بر سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه واقع است و 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران که در 5 هزارگزی شمال خاور مرکز بخش و در کنار راه چالوس واقع است، ناحیه ای است سردسیر با 70 سکنه و از رود خانه کرج مشروب میشود، باغهای میوه و قلمستان دارد، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، زیارتگاهی بنام پیر دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از با معیار
تصویر با معیار
مرتب ومنظم، به قاعده
فرهنگ لغت هوشیار